سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+ گذر روزگار...

 

 

آوینی کیست؟آیا شهید شد؟شهیدان که هستند؟بازیگر بوده اند یا ستاره سینما؟فیلم جدید چیست؟آیا هنوز به بازار نیامده است؟راستی آنتن ماهواره ما خراب است فردا سریال خارجی دارد.گفتم خوب اسرائیلیها حاج احمد متوسلیان و دوستانش را آزاد کردند؟گفت من این فیلم را ندیده ام دیشب آن را نشان داد؟

 علی مظلوم است.گفتم در نهروان چه کسی پیروز شد؟گفت نمی دانم شاید آث میلان    .

 پوستر را می بینی ؟عکس آرنولد بود با سلاح پیشرفته زیر آن نوشته شده بود    *اسلام دین خشونت است  *.

 گفتم قصه های قرآن را خوانده ای؟گفت نه ولی بجایش چند رمان را از بر هستم.گفتم مشکل شرعی نداری؟گفت چرا وضعاقتصاد خیلی بد است:اقساط پراید را اگر زیاد کنند بد نیست.

 گفتم برای مظلومیت حسین(ع) گریه کرده ای؟ گفت خنده بر هر درد بی درمان دوا است.

 پرسید :راستی تو چرا صورتت را اصلاح نمی کنی؟شخص دیگری می گذشت با تمسخر گفت:سلام ع ع ع  علیکم چکار می کنید؟گفتم تبلیغ می کنم. گفت پس چرا در آگهی های بازرگانی تلویزیون تو را ندیدم؟ خوب شاید از رادیو صدایت را شنیده باشم.

 گفتم ریش پرفسوری برای چه؟گفت: وحدت بین حوزه و دانشگاه    گفتم با خدا تماس داری؟گفت شماره موبایلش را ندارم اگر تاجر معروفیه بده شاید به دردم خورد.

 گفتم فاطمه را می شناسی؟ گفت نه ولی یک بوتیک در انقلاب است که نامش فاطیما است. گفتم می خواهم به ولی عصر(عج) برسم؟گفت از خیابان آزادی که رد شدی به تاکسیها بگو ولی عصر خودشان تو را می برند.

 امروز دیگر صداها زیاد شده و صدای قرآن بگوش نمی رسد.خواننده بهتر می خواند. فضا ساکت بود و هیچ کس حرف نمی زد.گفت اینجا چه خبر است؟اینها چرا ساکتند؟اشاره به تابلو نمود:روی آن نوشته شده بود*برای شادی رفتگان یک دقیقهسکوت*.

گفتم من از چه تبلیغ کنم؟گفت:از کرم و ژله و صابون نمی دانم هر چه می خواهی.

گفتم غیرت ؟گفت: محو شد.  گفتم عفت؟ گفت:نابود شد.  گفتم جنگ؟ گفت: به خاطره ها پیوست

گفتم خداحافظ  گفت :بای

 


نویسنده : محمد جون ; ساعت 5:20 عصر ; چهارشنبه 90/9/9
تگ ها:
    پیام های دیگران()   لینک